گاهی میشه بلند فکر کرد؟؟؟ ...

گاهی میشه بلند فکر کرد؟؟؟ ...

بسم الله الرحمن الرحیم... پس از مصیبت در، در بدر شدم ، مادر همین که از خبرت با خبر شدم مادر نوشته اند : چهل تن به یک نفر من هم اسیر صورت آن یک نفر شدم مادر مجتبی کرمی « اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرج المهدی بحق المهدی » « فتوکل علی الله ان الله یحب المتوکلین » ######################## بلندفکرمیکنم ...آره دارم بلند بلند خیال میکنم ... باخودم میگم دیگه وقتش رسیده ... تقویممو هرروز چک میکنم ... انگاری وسواسی شدم ... باخودم میگم دیگه وقتشه ... تقویم چندماهه دیگه رو نشون میده ... من اما ازالان منتظرم ... دیگه وقتشه ... دل دل میکنم که برسه ... همیشه ...هرسال این موقعا دیونه میشم ... آخه دیگه داره وقتش میرسه ... یه حسی هایی که با بهترین لحظه های عمرمم عوضشون نمیکنم ... یه طوری یه چیزه گرونیه ... یه چیزه ناب ... یه چیزی که داشتنش روبه رخ خودم میکشم ... خودم به خودم پز میدم ... روحمو مقابل جسمم قرار بدم ... میگم آها ببین من اینارو دارم ... داره نزدیک میشه ... دوره اما نزدیکه ... الله من یعنی میرسه ومن ... ومن باز به خودم ببالم ؟؟؟ به خودم بگم بیا اینم تو ...اینم دلی که داری ... اینم هوای خوبی که همیشه وقتی استنشاقش میکنی حالت خوبه ... بازم سال عوض شد ومن دیونه ناقص العقل چپکی شدم ... بازم شدم خلو چله شب رو ... وخوابالوی روز خواب ... بازم عوضی شدم ... اما عاشق این هوایی که توش نفس میکشم ... شب حاله غریبی داره ... شب یه جورعاشقانست ... باید بفهمیش تا بفهمتت ... حالم بااین شب ماندگیهایم خوبه ... همه خوابن ...همه ی کائنات ... سکوتی محض ... سکوتی دلفریب ... دلربا ... عاشقانه ... من بازم باتغییر سال عوضی شدم ... دیگه همه میدونن ... همه میدونن منه دیونه سال که تحویل میشه ... روزوشبه منم عوضی میشه ... یه وقتایی عوضی بودن خوبه ؟؟؟ لابد خوبه ...من این عوضی بودنو دوست دارم ... همه میدونن من ... داره میرسه وقتش ... وقتی که نفست آرومه ... قلبت مهربونتر میشه ... مراقبی بیشتر ازقبل ... ولبخند از لبت محو نمیشه ... همه چی رنگی میگیره ...چه رنگی ... به خودم میگم ... هـــــــــــــــــیـــــــــــــــــس ... من آدمه درونگرایی هستم ... آرومتر ... این فقط یک مناظره روح وجسمه ...یک دلتنگیست ...برای حالی خوب ... کسی نباید بشنوه ... هـــــــــــــــــــــیـــــــــــــــــــــــــس ... داره کم کمک ...یواش یواش ...سلانه سلانه ...آروم آروم ... میرسه ... صداشومیشنوی ؟؟؟ اوهوم صداش دوره خیلی دور ...دور ... اما داره میرسه ... من باز عوضی شدم ... شبم ...روزه ...روزم ...شب ... کاش وقتی برسه منم باشم ... یه وقتایی قاصدک باید شد ... سبکبال ورها ...رها ...بی قیدترازهمیشه ... ######################## خاک برسر نوشت : دیدین تعطیلاتم تموم شدو من هیچ کاری نکردم ؟چه خاکی به سرکنم ؟؟؟ اینقده مشق شب دارم هیچی انجام ندادم ... یکی نیست بگه بابا جان تعطیلاتو میزارن آدم به بدبختیاش برسه ... چیه هی این کارو بکن اون کارو بکن ... لطفابرای نجات اینجانب ازین بدبختی احسنترین نوعه خاک رو بفرمایید که بر فرق سرم کنم ...:) یه راهی یه چاهی یه گودالی (به قوله رفقای نتیمون :خخخ) ...شیرجه بزنم توآب خوبه ؟؟؟ فقط بگم فکرکنم شنابلدنیستما ...غرق شدم خونم پاخودتون آآآآآآآ...ولی میرم کارون میپرم خشک شده غرقم نمیشم ...اصلن کارون یه وضعی شده...اینقده جزیره توش درومده ... باید اسمشو بزاریم جزایر کارون...خخخ یابرم توافق گم بشم ...فکرکنم این یکی بهتر باید باشه ...کلاسشم بالاست ... یکی نیست به اساتید گرام بفرماید شما حال میکنین ماهمش درکابوس بدبختیامون روز را شب مینوووماییم وهیچ کاری از پیش نمیبریم ...خو کی حال داره ... باید حسابی بجنبم ... یکی نیست بگه دخترجان ...آبت نبود ..نانت نبود ...رفتی ... میدونم خودم حساب کردم :یکی نیست رو 3بار گفتم ...پیش میاد سخت نگیر ...:))) خلاصه ...به قوله این جناب ارسطو برادر پرستو :فحوای (فهوا(چیه خوبیسوادندیدین ؟ایناهاش دیگه:))کلام اینه که :آقا ...خانم...برادرم ...خواهرم سرورانم ...الدعا ... دعا بفرمایید که یه کاری بکنم وگرنه شوتم میکنن به طوری که درس عبرتی شوم برای تمام انسانهای روی کره ی زمین ...خخخ ... خواهش نوشت : میشه یه وقتایی دعام کنی ؟؟؟اوهوم دعام کن ...
	سه شنبه 92 فروردین 13 \| نظر